روز دختر+ سفر
سلاااااااااااااااااامممممممممممممممممممممممممممممممممم خوبید دوستایه مهربون و دوست داشتنی من؟؟ مرسی که همیشه میاید پیش مون و کامنت های قشنگ میزارید برم مثله همیشه از شرح و احوال پرنیا گلم و داداش بردیام-پرنیا رو زود به زود میبینممم یعنی همون هفته یی یه بار،روز دختر مامانم زنگ زد که شما و عزیز و عمه سمیه(خاله سمیه) اومدید خونمون شام و کیک یه جشن کوچولو واسه روز دختر برای آبجی مریم یه انگشتر م کادو روز دختر بنده بود دیگه نذاشتم شب پرنیا بره خونشون و از دایی م خواهش کردم پرنیا شب بمونه دایی هم اجازه داد مهمونا ساعت12:30 رفتن پرنیا گفت آبجی مریم میشه یه کوچولو بازی کنم بعد بخوابم؟گفتم آره آبجی جونم بعد یه ذره خانم شد...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
15:22